ســـ . . .َ . . . ـــرْ شــ . . ِ. . ـــکـــَنْ

سبک یا سنگین ، شیرین یا تلخ ، باید نشر داد ...

ســـ . . .َ . . . ـــرْ شــ . . ِ. . ـــکـــَنْ

سبک یا سنگین ، شیرین یا تلخ ، باید نشر داد ...

ســـ . . .َ . . . ـــرْ   شــ . . ِ. . ـــکـــَنْ

ســـ . . .َ . . . ـــرْ شــ . . ِ. . ـــکـــَنْ

فرهنگ لغت عمید

(صفت مفعولی)

[saršekan]
۱. آن‌که سر کسی را بشکند.
۲. چیزی که سر را بشکند.
۳. (اسم) [مجاز] طرز تقسیم چیزی میان گروهی که به هرکس حصه و بهره‌ای برسد.
⟨ سرشکن کردن: (مصدر متعدی) [مجاز]
۱. پولی یا جنسی را میان جماعتی تقسیم کردن که هرکدام حصه‌ای ببرند.
۲. پول یا چیز دیگر را به همین‌ طریق از جماعتی دریافت و جمع‌آوری کردن.

بایگانی

فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۰۰ ب.ظ

یا زهـــرا (س)


- چرا سیاه پوشیدی داداش ؟! کجا داری میری ؟

+ ایام عزاست داداش ، میرم هییت 

- محرم  تموم شده که ! هییت چی ؟!

+ عزاداره مادرمم داداش 

- مادرت ؟؟ داداش به قرآن خیلی شمندتم ، زود تر میگفتی داداش ! خدا بت صبر بده واقعا غم مادر سخته ... 

+ مادر تو ام هست داداش 

- مادر من ؟! مشتی دیگه داری میزنی جاده  خاکیااا ، اینجا ما ها رو ناموسمون حساسیما 

+ اگه مادرتو تو کوچه جلو چشت کتک بزنن 

اگه میخ در بره تو پهلوش 

اگه چادر سرش بسوزه 

اگه با لگد بزننش 

اگه بازوش و بشکنن 

- هیییییس بسه دیگه داداش این حرفا چیه ، یه خدایی نکرده ای چیزی بگو حداقل ! 

+ مادر ما جوون بود ، باردار بود ، سیلی خورد ، میخ در ... 

- من شرمندم داداش وایسا منم برم لباس عوض کنم بیام 


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن: التماس دعا شدید ...

  • ابوذر غفاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی